گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

اثری نماند باقی ز من اندر آرزویت

چه کنم که سیر دیدن نتوان رخ نکویت

همه روز گرد کویت همه شب بر آستانت

غرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویت

پس از این به دیده خواهم به طواف کویت آمد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت

که دگر به خانه رفتن کنم آرزو ز کویت

به هوای رنگ و بویت چه روم به طوف بستان

نه شکوفه راست رنگت نه بنفشه راست بویت

نه خوش آید از نکورو که بود به جور بدخو

[...]

جامی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - غدیریه در مدح یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

علی ای که هست دلها همگی در آرزویت

بدو مطلبست اینک نظر صغیر سویت

یکی اینکه خوانی او را ز ره کرم بکویت

دگر اینکه بر در حق طلبد ز آبرویت

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode