گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

مژدۀ باد زندان را قاصد صبا آمد

حضرت سلیمان را هدهد سبا آمد

مژده بادت ای بلبل می‌دمد به صحرا گل

شور و فتنه داد گل موسم نوا آمد

کوفت کوس آزادی آسمان به صد شادی

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

دوش هاتف غیبی حل این معما کرد

سود هر دو عالم یافت هر که با تو سودا کرد

از رموز لوح عشق هر که نکته ای آموخت

در محاسن رویت صد صحیفه انشا کرد

مهر ماه رخسارت شاهد دل آرایت

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode