گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

من پس زانوی غم تا یار هم زانوی کیست

خاطر من سوی او تا خاطر او سوی کیست

من نشسته روی بر آیینه زانوی خویش

تاکنون آن ماه چون آیینه رو در روی کیست

می رسد هر لحظه مشک آمیز باد صبح خیز

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷

 

زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی کیست؟

چهره روز آفتابی از فروغ روی کیست؟

آن که از رخسار آتشناک و خال عنبرین

داغ دارد عالمی را لاله خودروی کیست؟

در خم ابروی پر کار که دارد ماه نو؟

[...]

صائب تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

می‌کنم طوفی نمی‌دانم که طوف کوی کیست

هست محرابی نمی‌دانم خم ابروی کیست

شهسواری گردنم را در کمند آورده است

می‌کشد هرسو نمی‌دانم سر گیسوی کیست

شعله‌ای در جان نهان دارم ز حسن سرکشی

[...]

قصاب کاشانی
 
 
sunny dark_mode