گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰

 

چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود

چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما

جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود

دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کرده‌ای

[...]

عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۰

 

یار ما از کشتن عشاق درهم کی شود؟

آنچنان باغ و بهاری نخل ماتم کی شود؟

زاهد از طاعت به راز عشق محرم کی شود؟

من گرفتم شد ملک ابلیس آدم کی شود؟

عشق هر ناقص بصیرت را نمی گردد نصیب

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی شود؟

کج گذارد آن که پا در راه، اقدم کی شود؟

کی به حرف آید اگر داند معلم در قفاست

طوطی آگه چون بود ز آیینه همدم کی شود؟

کعبه را بگذار و طوف خانهٔ خمار کن

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode