گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲

 

عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است

یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است

درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست

گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است

مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

باغ خوش از سبزه و ز سنبل از آنهم خوشتر است

خوش بود رویت زخط و ز زلف پرخم خوشتر است

چون توان دید از رخش چیند گل نظاره غیر

حسن او در پرده گو من هم نبینم خوشتر است

از کتاب علم می نوشی سه حرفم ماند یاد

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode