گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

آن پری را گوهر عصمت ز کف شد حیف حیف

آفتابی بود نورش برطرف شد حیف حیف

طرح یک رنگی فکند آن بت بهر بد گوهری

گوهر یک دانه هم رنگ خزف شد حیف حیف

آن کمان ابرو که کس انگشت بر حرفش نداشت

[...]

محتشم کاشانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۴

 

حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حیف

سنبل پامال دوران چون علف شد حیف حیف

آنکه زلفش بازوی آزادگان در تاب داشت

زیر دست و پنجه هر ناخلف شد حیف حیف

گلشنش از غارت باد خزان تاراج یافت

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode