گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱

 

با فراقت چند سازم؟ برگ تنهاییم نیست

دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست

ترسم از تنهایی، احوالم به رسوایی کشد

ترس تنهایی‌ست ور نه بیم رسواییم نیست

مرد گستاخی نیَم تا جان در آغوشت کشم

[...]

۸ بیت
سعدی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

بی‌تو نتوانم نشستن تاب تنهاییم نیست

بی‌حضورت لحظهٔ برگ شکیباییم نیست

عشق و رسوایی به هم هم‌خانه آمد از ازل

عاشقم من عاشق و پروا ز رسواییم نیست

سرو چون آن قامت موزون تو در باغ دید

[...]

۸ بیت
آشفتهٔ شیرازی