گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

ساقیا مستان خواب‌آلوده را آواز ده

روز را از روی خویش و سوز ایشان ساز ده

غمزه‌ها سر تیز دار و طره‌ها سر پست کن

رمزها سرگرم گوی و بوسها سرباز ده

سرخ روی ناز را چون گل اسیر خار کن

[...]

سنایی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

تخت خیری بین دگر بر تخته ی خارا زده

خیمه سلطان گل بر دامن صحرا زده

دوستان در بوستان برگ صبوحی ساخته

بلبلان گلبانگ بر طوطی شکرخا زده

از شقایق در میان سبزه فرّاش ربیع

[...]

خواجوی کرمانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹

 

بانگ ما کبک است، خرمن را به خرمن باز ده

ای که می گفتی خریدارم، کنون آواز ده

روزگار خندهٔ غفلت گذشت ای کبک من

دل به دندان گیر و تن در چنگل شهباز ده

ای فلک صیدی که افکندی به تیرت کشته شد

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۷

 

صبح شد برخیز مطرب گوشمال ساز ده

عیشهای شب پریشان گشته را آواز ده

هیچ ساز از دلنوازی نیست سیر آهنگتر

چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده

جام را لبریزتر از دیده عشاق کن

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode