×
عطار » اشترنامه » بخش ۲۱ - رسیدن سالك با پرده اول
چند ترسان باشی و بیخود شوی
نیک میبین تا نباشی در بدی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
ابرویش پرچین و نورانی ولی
پیش او استاده بودی یک تنی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
رفت از ترس و سلامی کرد وی
پس جوابی داد ترک نیک پی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
چند گویم چند جویم چون توئی
در درون پرده میبینم دوی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
آخر این چندین ملامت تا بکی
برکسی ماندی که گم کردی توپی
عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم
دیدم آنجا محو محو اندر یکی
کی رسد آن جای هرگز آدمی