گنجور

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۴ - فی فضائله

 

مصطفا گفتست چون آدم بعلم

نوح فهم آنگاه ابراهیم حلم

باز یحیی زهد و موسی بطش کیست

گر نمیدانی شجاع دین علیست

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۷ - آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل

 

هر گلی کان بود بر شاخی بچید

بلبل بیچاره کان حالت بدید

در معنی از زبان عشق سفت

این غزل بر سرگذشت خویش گفت

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۵۷ - در صفت علامتهای فاسق

 

هست فاسق را سه خصلت در نهاد

باشد اول در دلش حب فساد

حرفه‌اش آزردن خلق خداست

دور دارد خویش را از راه راست

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۷

 

ای دریغا نفس ما در معصیت

خود خودی کرده بری از معرفت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

هر که با اهل دلی دارد نشست

تیر او از چرخ چاهی درگذشت

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری

 

هر که دنیا دار شد از ما گذشت

دارد او با اهل دنیا خود نشست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

می بباید رفت آخر عاقبت

بیخبر از خاتمت وز سابقت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال

 

درگذر از ذکر و فکر و معرفت

درد را بگزین و شو در تعزیت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۴ - مطلب در صفت عشاق الهی

 

نه ره پندار و کبر و معصیت

نه ره طامات وذکر ومعرفت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک

 

ای دریغا نفس ما در معصیت

خو بکرد است و ندید او معرفت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک

 

هرکه او خود را فنای کل نساخت

اندر آنجا او بقای کل نیافت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۵ - مقاله ارشاد کردن شیخ مریدان را

 

چند مانی اندر این کون و فساد

عمر خود ضایع کنی در ترهات

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل

 

تا ببازم جان خود را در غمت

کی بدارم دست من از دامنت

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام

 

هر کجا ابلیس میشد از نخست

یک دوسه خوشه در آنجا میشکفت

عطار
 
 
۱
۲