عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۴ - فی فضائله
مصطفا گفتست چون آدم بعلم
نوح فهم آنگاه ابراهیم حلم
باز یحیی زهد و موسی بطش کیست
گر نمیدانی شجاع دین علیست
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۷ - آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل
هر گلی کان بود بر شاخی بچید
بلبل بیچاره کان حالت بدید
در معنی از زبان عشق سفت
این غزل بر سرگذشت خویش گفت
عطار » پندنامه » بخش ۵۷ - در صفت علامتهای فاسق
هست فاسق را سه خصلت در نهاد
باشد اول در دلش حب فساد
حرفهاش آزردن خلق خداست
دور دارد خویش را از راه راست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
رو تو چون بوذر بنار معرفت
تاکنی جا در مقام مغفرت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
گر روی این راه ویاری نبودت
مظهر و جوهر بکن تو همرهت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «من صمت نجی» صدق نبی الله
رو تو خاموشی بجو ازعافیت
چون فنا خواهی شدن در عاقبت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۸ - حکایت بر سبیل تمثیل در آنکه اقتدا به پیری باید نمودن و در دو عالم دستگیری داشتن
هر که دارد بر تو حق معرفت
هست اودر هردو عالم نیک بخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را
هر که با اهل دلی دارد نشست
تیر او از چرخ چاهی درگذشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
غیر حیدر این مراتب کس نداشت
رو ببینش کودرون چشم ماست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری
هر که دنیا دار شد از ما گذشت
دارد او با اهل دنیا خود نشست
عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
می بباید رفت آخر عاقبت
بیخبر از خاتمت وز سابقت
عطار » وصلت نامه » بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال
درگذر از ذکر و فکر و معرفت
درد را بگزین و شو در تعزیت
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک
ای دریغا نفس ما در معصیت
خو بکرد است و ندید او معرفت
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک
هرکه او خود را فنای کل نساخت
اندر آنجا او بقای کل نیافت
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
شیخ گفت ای مردمان منصور گفت
قتل بر من گشت این ساعت درست
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۵ - مقاله ارشاد کردن شیخ مریدان را
چند مانی اندر این کون و فساد
عمر خود ضایع کنی در ترهات
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
هر کجا ابلیس میشد از نخست
یک دوسه خوشه در آنجا میشکفت