گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹

 

چشم ‌وا کن شش جهت یار است و بس

هر چه خواهی‌ دید، دیدار است‌ و بس

سبحه بر زنار وهمی بسته‌اند

این گره‌ گر واشود تار است و بس

گر بلند و پست نفروشد تمیز

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

هرچه جز عشقش مرا عار است و بس

مدعا از یاری‌ام یار است و بس

نیست بار دیگری بر دوش من

قامت خم زیر این بار است و بس!

کی رسم در وصل او از بخت بد

[...]

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس

 

زندگی اینجا ز دیدار است و بس

ذوق دیدار است و گفتار است و بس»

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode