گنجور

عطار » منطق‌الطیر » داستان همای » داستان همای

 

پیش جمع آمد همای سایه بخش

خسروان را ظل او سرمایه بخش

زان همای بس همایون آمد او

کز همه در همت افزون آمد او

گفت ای پرندگان بحر و بر

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان همای » احوال سلطان محمود در آن جهان

 

پاک رایی بود بر راه صواب

یک شبی محمود را دید او به خواب

گفت ای سلطان نیکو روزگار

حال تو چون است در دارالقرار

گفت تن زن خون جان من مریز

[...]

عطار