گنجور

عطار » منطق‌الطیر » داستان کبک » داستان کبک

 

کبک بس خرم خرامان در رسید

سرکش و سرمست از کان در رسید

سرخ منقار وشی پوش آمده

خون او از دیده در جوش آمده

گاه می‌برید بی‌تیغی کمر

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان کبک » حکایت سلیمان و نگین انگشتری او

 

هیچ گوهر را نبود آن سروری

کان سلیمان داشت در انگشتری

زان نگینش بود چندان نام و بانگ

و آن نگین خود بود سنگی نیم دانگ

چون سلیمان کرد آن گوهر نگین

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode