×
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
منبسط بودیم و یک جوهر همه
بی سر و بی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی همچو آب
چون به صورت آمد آن نور سره
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
در بدن اندر عذابی ای پسر
مرغ روحت بسته با جنس دگر
هرکه را با ضد وی بگذاشتند
این عقوبت را چو مرگ انگاشتند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم
ای که بر خوان خدا نان میخوری
وین همه فرمان شیطان می بری
دیوت از ره برد لاحولیت نیست
وز مسلمانی بجز قولیت نیست
رهروان رفتند و تو درمانده ای
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم
راه دور است ای پسر هشیار باش
خواب با گور افکن و بیدار باش
کار آسان نیست بر درگاه او
خاک می باید شدن در راه او
نیست این وادی چنین سهل ای سلیم
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
گر در پی قول و فعل سنجیده شوی
در دیده خلق مردم دیده شوی
با خلق چنان مزی که گر فعل ترا
هم با تو عمل کنند، رنجیده شوی
زین بزم برون رفت و چه خوش رفت حسابی
[...]