×
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶
زان فشانم اشک در هر رهگذاری
تا به دامان تو ننشیند غباری
زلفت از هر حلقه میبندد اسیری
چشمت از هر گوشه میگیرد شکاری
از برای بی قراران محبت
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمینها » شمارهٔ ۴
این غزل فرمودهٔ شاه است بشنو
تا به مهر آید دل پرخشم و کینت
«تابم از دل برد زلف عنبرینت
صبرم از کف برد لعل شکرینت
تنگ شکر از چه ریزد از دهانت
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمینها » شمارهٔ ۷
تا ز شاه این پنج بیت الحق شنیدم
طبع من مستغنی از در ثمین شد
«عید مولود امیر المؤمنین شد
عالم بالا و پایین عنبرین شد
از برای مژدهٔ این عید حیدر
[...]