گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

ماه تابانست و همچون روی تو تابنده نیست

ابر بارانست و همچون چشم من بارنده نیست

پیش رفتارت نیاید راه کبکم در نظر

گر رونده هست، لیکن همچو تو آینده نیست

حور بسیار است، دل بردن نیارد همچو تو

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده نیست

هرچه خواهد می‌کند عارف کسی را بنده نیست

درد بی‌دردی عجب دردی است ضعف طرفه‌ای است

صاحب این درد گویا در حساب زنده نیست

طفل چون آید به عالم گریه‌اش دانی چراست

[...]

سعیدا