جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱
غره دولت بود در صورت تیغت عیان
گفتم اینک یک دو حرف از دولت آخر زمان
دی کشیدی زلف در پی کی بود ای سرو ناز
عمر را پایان که بنمودی در او زلف دراز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
ساختند از بهر تو زین پیش منزل دیگران
ساز با آن وز برای دیگران منزل مساز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
نام خود از دفتر صورت پرستان محو کن
تا شود القاب تو منشور معنی را طراز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
کعبه آسا خانه دل را بپرداز از بتان
تا نهندت راستان بر آستان روی نیاز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
کارگیری پیش بیش از مدت ایام عمر
عمر کوتاه و تو بر خود کار را سازی دراز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
بار شغل این سرا سازد خمیده پشت مرد
آه اگرگیری ز دیوار فراغت پشت باز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
همچو آتش کی هوای عالم علوی کنی
تا بود سوی نشیبت میل چون آب از فراز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
از گدازش فارغی چون شمع روز زندگی
چون رسد روزت به شب ترسم که افتی در گداز
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
گر نیاری تاب آن کز سلک مسکینان شوی
جهد کن تا بهر مسکینان شوی مسکین نواز
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹
خدا چون ظاهر و پیدا است امروز
چرا پس وعده فرداست امروز
مراد از روز روی اوست ما را
سیه زلف کجش شبها است امروز
خدا بالذات بر اشیا محیط است
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
از دعای او به آهنگ اجابت در عراق
راست جوش کاروانست از صفاهان تا حجاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
ترک و تازی از مخالف تا مؤالف نسپرند
راه ایوان همایون گر ازو نبود جواز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
هست نازش بر نیاز پادشاهان دور نیست
گر به ایجاد چنین ذاتی بنازد بینیاز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
کارسازیهای او در سازگار سلطنت
هست نقش منتخب از نقش دان کارساز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
محض اعجاز است در اثنای حکم دار و گیر
از تعدی اجتناب و از تطاول احتراز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
بر خلاف رای او گر آسمان را از کمان
تیر تدبیری جهد گرداندش تقدیر باز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
خوانده خوان نوال از همت او جن و انس
رانده ملک وجود از بخشش او حرص و آز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
ای صبا در گوش شه گو کای سلیمان زمان
بر سلیمان ناز کن اما به این آصف بناز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
میشود ز آهنگ دور اما محل نفخ صور
بهر دفع ظلم قانونی که عدلش کرده ساز
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری
در حقیقت آن قدرها از مزاج اوست فرق
بر مزاج پادشاهان کز حقیقت بر مجاز