گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

چون ز شهر خویش رفتم شد عقار از من جدا

هرکسی گفتا که رفت از تو عقار و هم وقار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

گر عقار از من بشد دارم خداوندی چو تو

کم ببخشیدی ببیتی شعر ده چندان عقار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

دوستانم را تو کردی شادمان و تندرست

دشمنانم را تو کردی دردمند و سوگوار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

گر هزارانم دهان در هر یکی سیصد زبان

شکر نیکیهات نتوانم یکی گفت از هزار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

تا بهنگام بهار آرد درختی تازه ورد

تا بهنگام خزان آرد درخت نار بار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

روی خویشان تو باد از می بسان تازه ورد

روی خصمان تو بادا ز غم بسان کفته نار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی را کرده از دیبای رومی روی بند

وین یکی را بسته از لؤلؤی لالا کوشوار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

فرش دیناری نوشت از گلستان باد صبا

نقش کافوری سترد از بوستان ابر بهار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی گسترده از زنگار زنگاری بساط

وین یکی پوشیده از شنگرف شنگرفی ازار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

گرچه شد دینار بار از باد آذر بوستان

ورچه شد کافور پوش از ابر بهمن کوهسار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی را باد آزاری کند زنگار پوش

وین یکی را ابر نیسانی کند یاقوت بار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

برگ گلنار اوفتاده در میان شنبلید

قطره باران نشسته در میان سبزه زار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی چون مانده از خون بر رخ عاشق نشان

وین یکی چون مانده از خوی بر رخ جانان نگار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

باد هر ساعت کند پرواز گرد بوستان

ابر هر ساعت کند ناورد گرد لاله زار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی مر لاله را کرده پر از لؤلؤ دهن

وین یکی مر سبزه را کرده پر از عنبر کنار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

ابر هر ساعت فشاند گوهر اندر باغ و راغ

برق هر ساعت نماید آتش اندر کوه و غار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی چون کف شمع دهر خورشید زمان

وین یکی چون تیغ تاج خلق و دیهیم تبار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

سرو آزاد آن سپه سالار بوالیسر آنکه هست

پیشکارش روزگار و یارمندش کردگار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

آن یکی دائم مر او را یمن دارد بر یمین

وین یکی دائم مر او را یسر دارد بر یسار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ابوالیسر سپهسالار اران

 

گر منجم گردد از گشت فلک سنگ جبال

ور مقوم گردد از دور جهان آن بحار

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode