×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷۳
مستیی کو تا ره صحرای محشر سرکنیم
شیشه را سرو کنار چشمه کوثر کنیم
چهره وحدت نهان در زیر زلف کثرت اس
خواب آسایش مگر در شورش محشر کنیم
تخم حرص ما ندارد ریشه در ریگ روان
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶
حاشا که غیر عشق حدیث دگر کنیم
یک حرف خواندهایم که یک عمر بر کنیم
اسباب از برای مسبّب بود به کار
ما از پی کلاه چرا ترک سر کنیم!
بر ما جهان ز خاطر مورست تنگتر
[...]