قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
همچو گاه نوح طوفان از تنور آرد پدید
آتش است آن تیغ و از خون عدو طوفان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
هرچه آسانست بر دشمن شود دشوار از او
هرچه دشوار است بر ما بخت او آسان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
روز کوشش پیش خشت او بود سندان چو موم
چرخ پیش خشت خصمتش موم چون سندان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
روز و شب مهمان او باشند سرهنگان و باز
دام و دد را تیغ سرهنگان او مهمان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
هرچه غمگین است در آفاق از او شادان بود
هرچه ویرانست در عالم وی آبادان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
فصل نیسان زآن همی آرایش کانون دهد
تا به کانون در جهان آسایش نیسان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
بر وفای سُفلِگان دوران فراوان چرخ کرد
بر وفای رادمردان زین سپس دوران کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
این زمانه شد که چون خوَیل را شاهی دهد؟
وان ولایت شد که چون طغریل را سلطان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
نیست کس در گوهر ساسانیان چون لشگری
تا پس آن چون نیاکان شاهی ایران کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
همچو افریدون بگیرد ملک عالم سربسر
وآنگهی تدبیر ملک خیل فرزندان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
روم و گرجستان به فرمان منوچهر آورد
هند و ترکستان به زیر حکم نوشروان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
ملک او را از زوال ایمن همی گردون کناد
جان او را از فنا ایمن همی یزدان کند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
شکر لؤلؤ نمایست آن لب رامش فزای
گر میان شکر اندر چشمه کوثر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
اندر آن بالا و روی او پدید آید همی
آنکه در کشمیر باشد و آنکه در کشمر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
گر ببوئی آن دو زلف و گر ببوسی آن دو لب
جاودان در کام عمرت عنبر و شکر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
چنبری شد پشت من زان زلف کو بر برک گل
گاه چون زنجیر باشد گاه چون چنبر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
بنگر آن چشم سیه وان غمرکان دلگداز
گر ندیدی نرکسی کش برگها خنجر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
گرش بیند هر زمانی خون رود از دیده هاش
آن کسی کش آرزوی آن پری پیکر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
تا بود بیجاده بی دلبند آن گوهرنمای؟
جزع من دایم ز بهران گهر گستر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
دل ربودی ای پسر زنهار طمع جان مکن
زآنکه جان دیگر نباشد گرچه دل دیگر بود