گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱

 

شکوه درد ترا کی پیش درمان می‌کنیم

تشنه می‌میرم و شکر آب حیوان می‌کنیم

بی‌تو تاریکست کشمیر ای چراغ دیده‌ها

ما سیه‌روزیم در شب سیر بستان می‌کنیم

گل اگر تا سینه در کشمیر می‌آید چه سود

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۳

 

صبح چون میل تماشای گلستان می‌کنیم

سر برون چون غنچه از چاک گریبان می‌کنیم

حال ما آشفتگان در کار عالم عبرت است

همچو گل تعبیر هر خواب پریشان می‌کنیم

هم‌نشین گرید به وقت مرگ بر بالین ما

[...]

سلیم تهرانی
 
 
sunny dark_mode