گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

آه کان ابرو کمان چشم سیاه از ناز بست

پرده ی نیلوفری بر نرگس غماز بست

داد از آن سلطان که در مجلس بصد ناز و نیاز

باز کردم صد رهش تیغ از میان و باز بست

تا چه افسون خواند آن لعل سخنگو روز وصل

[...]

بابافغانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

عشوه‌اش چون در چمن آیین لطف و ناز بست

رنگ بر رخسار گل صد ره شکست و باز بست

بلبلان را شرم رویش ناله بر منقار دوخت

قمریان را سرو نازش جلوة پرواز بست

کیست یارب این شکارافکن که دوران بهر آن

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode