گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۷۷

 

صبحدم بر بوی جانان سوی گلزار آمدم

همچو بلبل پیش گل در ناله زار آمدم

تا ببینم نرگس و سنبل چو چشم و زلف او

این چنین سرمست و آشفته به بازار آمدم

از جفای غمزه مستش سوی گل با خروش

[...]

جلال عضد
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم

وز خطت در حلقهٔ سودا گرفتار آمدم

می زنم از دست غم بر پای دیوار تو سر

وه که در عشق تو آخر سر به دیوار آمدم

از سرشکم آب رویی بود امّا بر درت

[...]

خیالی بخارایی