×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸۲
گر چنین شویَد غبار زهد از دل بادهام
بادبان کشتی می میشود سجادهام
چون نگردد آب در چشم جهان از دیدنم
از یتیمی در غریبی چون گهر افتادهام
عالم قسمت ندارد سیر چشمی همچو من
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶
در خیال تو به افتاده است دل از بادهام
زین سبب از چشمت ای پیر مغان افتادهام
خانهٔ دل شد ز هر نقش و نگاری بینیاز
با وجود نقش مهر آن نگار سادهام
تا میان بندگی بستم به کوی میفروش
[...]