×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱۱
در غریبی تابه چند افتدکسی ازیادخویش؟
کو جنونی تا برآرم گرد از بنیاد خویش
غفلت صیاد از نخجیر عین رحمت است
وای بر صیدی که غافل گردداز صیاد خویش
شکوه مارا ازحریم وصل دور انداخته است
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴
می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خویش
چند سازم تکیه بر دیوار بی بنیاد خویش
ناله من خنده کبک است در کهسارها
می دهم منبعد سنگ سرمه بر فریاد خویش
پنجه هر شب می زنم بر روی طفل آرزو
[...]