گنجور

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - معما بنام زر و مدح

 

چیست آن لعبت که زیبا شکل و نیکو منظر است؟

منظرش چون وصل زیبا منظران جان پرور است

نقش نام پادشاهان شوق گنج خسروان

بر جبینش ثبت و اندر خاطر او مضمر است

عهد آن از بی ثباتی همچو عهد روزگار

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳

 

شرم از ابروی آن ابرو کمان کرد آسمان

زان هلال عید را امشب نهان کرد آسمان

ساقی از بهر صبوح عید می در جام خواست

خون به جام میگساران آسمان کرد آسمان

دختر رز را که ساقی پرده از رخ برگرفت

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶

 

خان جم شوکت خدیو آسمان رفعت حسین

آنکه ساید رایت جاهش به فرق فرقدان

آنکه بارایش کم از فلس است صد گنج گهر

آنکه با حلمش کم از کاهی است صد کوه گران

از عطا بحریست طبعش لیک بحری بی کنار

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷

 

بعد قرنی خواستم تقویمی از سال جدید

از توای سر خیل ارباب نجوم آقا حسین

از صبوری دل به مایوسی کشیدم عاقبت

ای فلک را از تو زیب و اختران را از تو زین

بس نکو گفت آنکه گفت، الصبر مفتاح الفرج

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode