×
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
گر نکته های ابن یمین را تو منکری
هات الذی عری بک یا منکری وهات
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
میخواستم که قافیه وحدان بود تمام
تا مختلط بهم نشود حنظل و نبات
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
خود دیدم آنکه طبع ضعیفم بشایگان
کردست یکدو جا ز سر غفلت التفات
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
آری سزد که خورده نگیرند زانکه آب
شیرین و شور هر دو همی خیزد از قنات
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
یا رب بنور پاک محمد که عفو کن
ز ابن یمین گناه که طاعت نکرد و فات
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴ - وله ایضاً
طاعت ز مفلسان گنهکار خود مجوی
کز مفلسان بشرع نخواهد کسی زکات
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط
ناقابل است آن که بنامد به کوی تو
آن کس که در گذار تو افتاد قابل است
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط
چندان که گرد خرمن هستی برآمدم
کاهی نیافتم که ز ذکر تو غافل است
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط
از آرزوی روت تشنه بمیرم ننگرم به آب (؟)
آب حیات بی تو مرا زهر قاتل است
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط
روزی اگر به کوی مرادی رسی عماد!
آنجا مقام توست گذر کن که منزل است
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مسمط
کاین زمره را به وقت حساب گناه خویش
فریاد رس شفیع امم مرتضا علی ست