گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۱

 

وقت رسید کان صنم حاجت ما روا کند

با من خسته دل بگو تا به کی این جفا کند

درد دل حزین من رفت برون ز حد مگر

حال من غریب را باد سحر ادا کند

درد مرا صبا بگو با بت دلپذیر من

[...]

جهان ملک خاتون
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند

واقف حال ما شود، چاره کار ما کند

آن که دو عالم از پی اش غرقه بحر حیرتند

جان به لب رسیده را با غمش آشنا کند

سر به وفا نهاده ام پیش سگان درگهش

[...]

نسیمی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت امیر (ع)

 

شهی که مدح او همی پیمبر و خدا کند

چسان تواندش کسی که مدح یا، ثنا کند

مگر که عشق شمه یی ز وصف او ادا کند

ولی چسان ادا کند که عقل از او ابا کند

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode