گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۰

 

بزوده گفت ندانی که پر مرو باریک

که با همیم من و تو سرو بن کرباس

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۱

 

کتاب البسه را گفت دوستی که به چند

هزار بار بگفتیم با گزی کرباس

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۳

 

امید جبه از و دارم و بسر دستار

زهی تصور باطل زهی خیال محال

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۴

 

وجود پنبه بمخفی چو باد در قفسست

ولی بکاسرو خفری چو آب در غربال

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۳

 

اگر چه هر دو سفیدند کاسرو سالو

ازین کنند بدستار ازان بپا تاوه

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۳

 

زصندلی تو اگر پابه رابجنبانی

دو صد عمامه سالو بسر بگردانی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۵

 

منم که از جهت رنک و بوی البسه ام

چمن برنگرزی شد صبا بعطاری

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فهلویات » شمارهٔ ۲

 

نبوت البسه قدرش او وکه اطعمه من

که دوستر همشان خلق کشمش از یمدانک

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

نخست دامن رختی نکو بدست آور

دگر طعام که اول لبست پس دندان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۲ - صفت خواب دیدن و حمام

 

اکر تو آدمی اعتقاد من اینست

که دیگران همه نقشند بر در حمام

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۳ - رساله اوصاف شعرا

 

زبهر زیب سر قبر صوف دستاری

به از متاع دعا و اثاث فاتحه نیست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۳ - رساله اوصاف شعرا

 

بعرض و طول کتان لاف اگر زند برتنگ

بگو درآی که اینک گزست و این میدان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو

 

بسعی و رنج متاعی کسی بدست آرد

دگر کس آید و بیسعی و رنج بردارد

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۶ - عرضه داشتی که جناب زیبا علیا جهت وظیفه کرده

 

مرا ببستر اکر چه لت کتان انداخت

زروی صوف نظر بر نمیتوان انداخت

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۶ - عرضه داشتی که جناب زیبا علیا جهت وظیفه کرده

 

بود که صدر نشینان کوی در در جیب

نظر کنند بافتاده کفش صف نعال

بذیل جامه عمرت سجیف سرمد باد

بدرز آن عدد بخیهای او مه و سال

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

هزار نقش برآرد زمانه و نبود

یکی چنانکه در آئینه تصور ماست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

چنان میان کتان و حریر گل یاریست

که هیچ موی نگنجد میانشان دیگر

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

چو تو بجامه ابیاریت بریزی آش

زجامه تو چه فرقست تا بمخفی خان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

بگازر اربودت پیرهن ضرورت دان

یکی دگرکه بود لازمت زخشک وزتر

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

عجب که آتش والای سرخ شعله نزد

که بستهای قماشات سوختن گیرد

نظام قاری
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode