گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳

 

لطف آن سلطان ما را انتهائی هست نیست

در دو عالم غیر این یک پادشاهی هست نیست

چیست عالم سایه بان آفتاب حسن او

این چنین شاه لطیفی هیچ جائی هست نیست

بینوایان یافتند از جود آن سلطان نوا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶

 

هر کجا جامی است بی می هست نیست

هرچه مست آن هست بی وی هست نیست

یک جمال و صد هزاران آینه

در دو عالم غیر یک شی هست نیست

ناله نی بشنو ای جان عزیز

[...]

شاه نعمت‌الله ولی