×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱
ازان دو سلسله عنبرین گره بگشا
ز کار شهپر روح الامین گره بگشا
میان اگر نکنی باز، اختیار از توست
به حق خنده گل کز جبین گره بگشا!
گرهگشای کریمان، کف سؤال بود
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹
ز زلف و کاکلت ای نازنین گره بگشا
زکار عاشق زار حزین گره بگشا
گره شد به دلم مطلبی خداوندا
تو با انامل فض خود این گره بگشا
زبان شکوه ببند و به داده خوشدل باش
[...]