×
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۵
تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد
فتح شد روی زمین و توسن ما زین نشد
انجمن خندد ز بس بر گریه ی مستانه ام
نیست یک ساغر که همچون باده لب شیرین نشد
حاصل فغفور را دادم به چینی، تا مگر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۸
هرگز از شاخ گلی آغوش من رنگین نشد
از لب یاقوتیی دندان من خونین نشد
چشم مخموری به خون تلخ من رغبت نکرد
زین شراب لعل هرگز ساغری رنگین نشد
چون نپیچد بستر گل را بهم باد خزان؟
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۹
از حوادث خاطر آزاد ما غمگین نشد
جبههٔ این بحر از سعی هوا پرچین نشد
با لباس فقرم از آلایش دنیا چه باک
این نمد هرگز به آب آینه سنگین نشد
از قبول خلق نتوان زحمت منت کشید
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۰
چون شفق از رنگ خونم هیچکسگلچین نشد
ناخنی هم زین حنای بینمک رنگین نشد
از ازل مغز سر من پنبهٔگوش من است
بهر خواب غفلتم دردسر بالین نشد
در محیطیکاستقامت صید دام موج بود
[...]