گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴۳

 

از هیچ آفریده به دل گرد کین مگیر

در زندگی قرار به زیر زمین مگیر

نتوان به علم رسمی از آتش نجات بافت

در پیش روی خود سپر کاغذین مگیر

سیلاب را ملاحظه از کوچه بند نیست

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۷

 

همنشین با من ز تشویش هوسها کین مگیر

خوابم از سر می‌برد نام پر بالین مگیر

کاروان صبح و سامان توقف خفته است

بار بر دوش دل از ضبط نفس سنگین مگیر

مشت خاکت از فسردن بر زمین جا تنگ ‌کرد

[...]

بیدل دهلوی