گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۳

 

از صبح روزگار گشاد جبین مجو

روی شکفته از دل اندوهگین مجو

چشم ثبات مهر ندیدم بر آسمان

جنسی که بر فلک نبود از زمین مجو

قاصد پیام یار ز ما آورد به ما

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۵

 

ای دل گشاد کار خود از آن و این مجو

این قفل را کلید ز هر آستین مجو

روی دل از خسیس نهادان طلب مکن

از خار و خس ملایمت یاسمین مجو

حال دل گرفته به هر بی بصر مگوی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۶۷

 

در مجلس شراب رخ شرمگین مجو

از جویبار شعله گل کاغذین مجو

مجنون به پای ناقه لیلی نهاد روی

رنگ ادب ز لاله صحرانشین مجو

از آفتاب، صلح به روز سیاه کن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۳۸

 

در مجلس شراب رخ شرمگین مجو

از جویبار شعله گل کاغذین مجو

مجنون به پای ناقه لیلی نهاد روی

رنگ ادب ز لاله صحرانشین مجو

از آفتاب، صلح به روز سیاه کن

[...]

صائب تبریزی