گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی و من

به پای سرو و سمن همنشین تو باشی و من

نشسته بر سر سبزه به روی ساغر می

فشانده برگ گل و یاسمین تو باشی و من

ز عکس اشک من و لعل تو درآب روان

[...]

جامی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

خوش آنکه در همه روی زمین تو باشی و من!

به جز من و تو نباشد، همین تو باشی و من

بهار می رسد، آیا بود که در چمنی

نشسته پای گل و یاسمین تو باشی و من؟

شدی به باغ، که آنجا خوش است مجلس می

[...]

هلالی جغتایی