×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵
ماهی که ز رخسارش فتنهست به چین اندر
وز طرهٔ طرارش رخنهست به دین اندر
افسون لب عیسی دارد به دهان اندر
برهان کف موسی دارد به جبین اندر
کز نوک سلیمانی بر طرف کمر دارد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴
داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر
در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر
از سر چو قدم کردم در راه سرکویش
دوزخ به یسار افتاد، جنت به یمین اندر
پیمانهٔ لعلش را کوثر ز سیه مستان
[...]