گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶

 

چراغ عشق به گلخن شود دلیل مرا

شبی به گلخن خود می برد خلیل مرا

ز باغ وصل ثمر خواهم آن قدر که دهند

کجا نظر به کثیر است و یا قلیل مرا

رو ای مگس به مگس ران مساز محتاجم

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶

 

چه احتیاج دلیل است در رحیل مرا؟

چو سیل جذبه دریاست بس دلیل مرا

چه غم ز آتش سوزنده چون خلیل مرا؟

که عشق او ز بلاها بود کفیل مرا

چه حاجت است به رهبر، که گوشه چشمش

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا

که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا

ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد

پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا

دلیل سوختنم روشن است بی دعوی

[...]

قدسی مشهدی