گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۸

 

ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم

جز غصّه ز بیگانه و از خویش نداریم

با این همه گر هر دو جهان عرضه دهندم

ما دست دل از دامن درویش نداریم

گر دوست سوی ما نگرد عین عنایت

[...]

جهان ملک خاتون
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم

المنته لله که تشویش نداریم

گر زاهد و درویش خورد انده دنیا

ما کار بدان زاهد و درویش نداریم

گفتی ز بد اندیش که بدگوئی ما کرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی