گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱

 

با هر آن دوست که گویم غم خویش

غم او از غم من بیشتر است

آن کز او مرهم دل می طلبم

دل او از دل من ریش تر است

ادیب صابر
 

عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۳

 

بی پیش و پسی تو و پس و پیش تراست

دوری ز کم و بیش و کم و بیش تراست

در خاطر هیچ کسی نیاید هرگز

یک ذرّه از آن خوی که از خویش تراست

عطار
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

هر زمان بار جهان بر دل ما بیشتر است

وز سر تیغ فلک خاطر ما ریش تر است

گرچه دارم دل ریشی ز جفاهای فلک

هم رسد بر دلم آنجا که سری نیشتر است

با رقیب ار چه تواضع کنم و دل گرمی

[...]

جهان ملک خاتون