گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۰

 

من جان سپر کنم چو تو شمشیر میزنی

دیده هدف اگر به نشان تیر میزنی

ساقی بدست جام می و در کمین دین

مطرب تو راه دل بمزامیر میزنی

زنهار از فسون تو ای چشم حیله ساز

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۲ - مس وجود

 

رو بر نتابم از تو گرم تیر می زنی

خورسند ار مرا تو به شمشیر می زنی

گر تیغ می زنی سپرم پیش تیغ تو

هر چند بی جنایت و تقصیر می زنی

تیغ ازمیان کشیده داری سر زدن

[...]

ترکی شیرازی