×
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۲ - رفتن فرانک با دلارام در شکارگاه گوید
چنان اندر آن دشت به نخجیر ریخت
که از بیم باران ملخ زیر ریخت
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
دست شاه آن لحظه چندان شیر ریخت
کان بماهی دست زال پیر ریخت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۱
در علاج درد ما رنگ از رخ تدبیر ریخت
دید تا ویرانی ما را، دل تعمیر ریخت
این قدر شور جنون در قطره ای می بوده است؟
موجه بی تابیم شیرازه زنجیر ریخت
چون توانم سبز شد پیش سبکروحان عشق؟
[...]