گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

ایا سلطان عشق تو نشسته بر سریر دل

بلشکرهای خود کرده تصرف در ضمیر دل

رئیس عقل را گفتم سر خود گیر ای مسکین

چو شاه عشق او بنهاد پایی بر سریر دل

ترا از حسن لشکرهاست ای سلطان سلطانان

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

ایا سلطان عشق تو نشسته برسریر دل

بلشکرهای خود کرده تصرف در ضمیر دل

رئیس عقل را گفتم سر خود گیر ای مسکین

چو شاه عشق او بنهاد پایی بر سریر دل

ترا از حسن لشکرهاست ای سلطان سلطانان

[...]

سیف فرغانی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقی نامه

 

بمن ده که با وی کنم سیر دل

شود روشنم کعبه در دیر دل

عرفی