گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷

 

دوستی با کورفهمان حجت نادیدگی است

وحشت از فهمیدگان برهان نافهمیدگی است

در بساط آفرینش مردمان چشم را

گر لباس فاخری باشد همین پوشیدگی است

دیده حق بین بود از هر دو عالم بی نیاز

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۶

 

برهان واصلان فنا آرمیدگی است

بر مرگ رفتگان جزع از نارسیدگی است

سیلاب از شتاب به صد رنگ می شود

بر یک قرار، آب گهر ز آرمیدگی است

آنجا که یار پرده براندازد از عذار

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

جایی که دامگاه غزال رمیدگی است

صیاد چاره وحشت در خون تپیدگی است

احرام طوف کعبه دیدار بسته ایم

در بند زاد و راحله بودن ندیدگی است

یک دیده خواب راحت سیمابم آرزوست

[...]

اسیر شهرستانی