×
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲
صنمی که مهر او را ز جهان گزیده دارم
به زرش کجا فروشم؟ که به جان خریده دارم
دگران نهند خاک در او چو تاج بر سر
نه چو من که خاک آن در ز برای دیده دارم
من دل رمیده حیران شده زان جمال و آنگه
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۴
ز لعل او دلی شوریده دارم
کبابی در نمک خوابیده دارم
ز شوق سجدهٔ کویت چو غنچه
به روی هم جبین ها چیده دارم
قبول داغ را انگشت تسلیم
[...]