×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
باستاد گفت این شکارمنست
گزاریدن خواب کارمنست
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
همان گیو گفت این شکار منست
برافروختن کوه کار منست
۱ بیت
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰۱
آوازِ در آمد بنگر یارِ منست
من خود دانم که را غمِ کارِ منست
سیصد گل سرخ بر رخ یار منست
خیزم بِچِنم که گل چِدن کارِ منست
۲ بیت
محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل اول - حکایات کرامات شیخ » حکایت شمارهٔ ۷۱
آواز درآمد بنگر یارمنست
من خود دانم کرا غم کار منست
سیصد گل سرخ بررخ یار منست
خیزم بچنم که گل چدن کار منست
۲ بیت
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۱۹ - نامه نوشتن مصعب به عبدالله ابن زبیر برادرش
بدو گفت این کار، کار منست
که مرد ثقیفی شکار منست
۱ بیت