×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴
مه نجویم، مه مرا روی تو بس
گل نبویم، گل مرا بوی تو بس
عقل من دیوانهٔ عشق تو شد
بندش از زنجیر گیسوی تو بس
اشک من باران بیابر است لیک
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵
آفتاب عاشقان روی تو بس
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
ترکتاز هر دو عالم را به حکم
یک گره از زلف هندوی تو بس
آب حیوان را برای قوت جان
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸
گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس
بعد ازین گوشه محراب من ابروی تو بس
عذر خواهان گناهان شبان روزی من
غم روی تو و آشفتگی موی تو بس
روز محشر که بیارد همه کس دستاویز
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱
شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس
مطلع خورشید اقبالم سر کوی تو بس
همچو نافه در سرم سودای مشک خشک نیست
نافه عطر دماغم عقد گیسوی تو بس
بهر طاعت هر کسی را هست رو در قبله
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
ما را بجهان گوشه ابروی تو بس
در مزرع جان، خوشهای از موی تو بس
از خرمن عمر، دانه خال تو به
وز کشت امید، گندم روی تو بس