گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

چه کرد آن سنگدل باتو به سختی صبر چون کردی

چرا یکبارگی خود را چنین خوارو زبون کردی

چنین خو داشتی همواره یا این خو کنون کردی

دوبهر از خویشتن بگداختی یک بهره خون کردی

نمودی خوار خود را و مرا چون خود زبون کردی

[...]

فرخی سیستانی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ای شاه جهان جشن فریدون کردی

وانگه طرب از باده گلگون کردی

قارون بهزار گنج کو تا بیند

کز جود سرای گنج قارون کردی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ایشاه نظر بشاه گردون کردی

کافاق بتیغ صبح گلگون کردی

شمس الملکی مسلم اکنون کردی

کز ملک بتیغ سایه بیرون کردی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ایشاه بیک نظر که اکنون کردی

اقبال سپاه خلخ افزون کردی

تاج سر کیقباد و کیخسرو را

نعل سم اسب آل ساعون کردی

سوزنی سمرقندی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱

 

چه کرده‌ام که دلم از فراق خون کردی؟

چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟

چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی؟

چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟

نخست ار چه به صد زاریم درون خواندی

[...]

عراقی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۰

 

بناوکی که مرا رخنه در درون کردی

کدورتهمه عمر از دلم برون کردی

تو سرو ناز که گل را بناز میبویی

کجا بری دل ما را که غرق خون کردی

چو گل بخرمن من عمر که خواهی آتش زد

[...]

اهلی شیرازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۳

 

یاد داری که دلم را بجفا خون کردی

مست بودی چه بجان من مجنون کردی

بر سرم شب همه شب جنگ رقیبان تو بود

در میان آمدی و عربده افزون کردی

عاشق امروز بخون دل خود دست زند

[...]

بابافغانی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۵ - حال عشق شاه‌زاده با گدا

 

گاه از مکتبش برون کردی

جگرش را به طعنه خون کردی

هلالی جغتایی
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۳۱ - خزان عشق

 

دلم از غم خون کردی

چه بگویم چون کردی

رهی معیری