گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

سرو من زلف پریشان بر رخ گلگون شکست

بر گل سیراب جعد سنبل مفتون شکست

خنده بر افسانه ی شیرین لبان زد در سخن

لعل میگونت که قدر لؤلوی مکنون شکست

بنده ی آن سرو آزادم که در گشت چمن

[...]

بابافغانی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

تیر غمت که در دل صید زبون شکست

از بی‌قراری دل ما در درون شکست

در هر نفس فزون شودم آتش درون

از بس که خار غم به دل گرمخون شکست

دیوانه‌وار ماه نو از فکر ابرویت

[...]

میلی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست

در حیرتم که خاطرم از غصه چون شکست

تا حرف ناامیدی مجنون شنیده‌ام

دارد دلم ز طره لیلی فزون شکست

زان گل که کوهکن به سر از زخم تیشه زد

[...]

قدسی مشهدی