گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳۰

 

مه را طرفی به ماه رو می‌ماند

چیزیش بدان فرشته خو می‌ماند

نی نی ز کجا تا به کجا مه که بود

جان بندهٔ او بدو خود او می‌ماند

مولانا
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

گل کز رخ او خجل فرو می‌ماند

چیزیش بدان غالیه‌بو می‌ماند

ماه شب چهارده چو بر می‌آید

او نیست ولی نیک بدو می‌ماند

عبید زاکانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۷

 

گل به آن روی نکو می ماند

مل به لعل لب او می ماند

ماه اگر ماه شب چارده است

بی کم و کاست به او می ماند

ستم و جور بمن می گذرد

[...]

جویای تبریزی