گنجور

 
 
 
عبید زاکانی

گل کز رخ او خجل فرو میماند

چیزیش بدان غالیه‌بو میماند

ماه شب چهارده چو بر می‌آید

او نیست ولی نیک بدو میماند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه